به بهانه درگذشت ناگهانی مسعود مهرابی/ یکی از آن سه تن
در روزهای پر از خبر تلخ، مسعود مهرابی مدیر مسئول ماهنامه معزز «فیلم» ناگهان از این دنیا می‌رود. انتظارش را نداریم و خبر، آوار می‌شود روی سرمان. حالا دیگر یکی از آن سه تن رفته، یکی از سه ستون اصلی ماهنامه‌ای که حیاتی پرثمر و البته پر فراز و نشیب داشته.

نمی‌شود اهل رسانه و مطبوعات باشید و ندانید که ماندن و دوام آوردن در این حوزه، چه جان سختی می‌خواهد. نمی‌شود در کار رسانه مو سفید کرده باشید و ندانید که حفظ یک رسانه در پیچ و تاب‌های روزگار، گرانی کاغذ، اعمال سلیقه مدیران و هزار قصه دیگر چقدر دشوار و گاه ناممکن به نظر می‌رسد. مسعود مهرابی، هوشنگ گلمکانی و عباس یاری با وجود همه انتقادهایی که می‌شود به بعضی اظهارنظرها، حمایت‌ها و استراتژی‌هایشان داشت برای فرهنگ، سینما و رسانه این سرزمین کاری سترگ انجام دادند. آنها، رویای بسیاری از روزنامه‌نگاران را، زندگی کردند. در دهه شصت، روزهای جنگ، محرومیت و موشک باران، ماهنامه «فیلم» چراغ روشن بسیاری از خانه‌ها بود و جای خالی کتاب‌ها و منابع مکتوب درباره سینما را پر می‌کرد. زنده و باطراوت بود و آشکارا بر سلیقه یک نسل تاثیر می‌گذاشت. رسانه‌ای جدی که خط و ربط و گرایش داشت، آن را ترویج می‌داد و خواننده و مخاطب تربیت می‌کرد. بسیاری از بهترین منتقدان و نویسندگان سینمایی در ماهنامه «فیلم» مطلب می‌نوشتند و دنبال می‌شدند. آنهایی که از «فیلم» کوچ کردند، هرگز موفقیت دوران همکاری با این ماهنامه برایشان تکرار نشد. 


در روزهای پر از خبر تلخ، مسعود مهرابی مدیر مسئول ماهنامه معزز «فیلم» ناگهان از این دنیا می‌رود. انتظارش را نداریم و خبر، آوار می‌شود روی سرمان. حالا دیگر یکی از آن سه تن رفته، یکی از سه ستون اصلی ماهنامه‌ای که حیاتی پرثمر و البته پر فراز و نشیب داشته. به روز شده، پوست انداخته و زنده مانده. مسعود مهرابی را به واسطه ثبت نامش در شناسنامه ماهنامه «فیلم» می‌شناسیم و به خاطر کتاب‌هایش که در تاریخ سینمای ایران می‌مانند. پژوهش‌ها و کوشش‌هایی باارزش برای حفظ تاریخ و دستاوردها. اتفاقی که معمولا در این کشور قدر نمی‌بیند و جدی نیست. همه چیز برای فراموشی ساخته می‌شود، برای انکار کردن، نادیده گرفته شدن.  


مهرابی در دهه شصت پایان نامه دانشگاهی‌اش را تبدیل به کتاب تاریخ سینمای ایران کرد، منبعی موثق و کم ایراد که سال‌ها خوانده شده و هنوز از منابع اصلی درباره تاریخ سینماست. او طراح و کارتونیست بود و بخشی از علایقش به این حوزه را می‌شود در کتاب «صد سال اعلان پوستر و فیلم  در ایران» دید. گزارش‌هایش از جشنواره‌های خارجی که سال‌ها در ماهنامه «فیلم» می‌نوشت، شیرین، پر از جزئیات و جذاب بودند. 


برای روزنامه نگارانی که کارشان را با عشق و علاقه در این حوزه شروع کرده‌اند، مسعود مهرابی تنها یک نام یا عنوان نیست، شخصیتی برجسته و محترم است. نویسنده و پژوهشگری که برای ثبت دستاوردهای این سینما تلاش کرد و خستگی ناپذیر، دشواری‌های حفظ یک رسانه را تاب آورد. برای ما روزنامه‌نگارانی که اواسط دهه هفتاد وارد این عرصه شدیم و کودکی‌مان با ماهنامه «فیلم» سپری شده، نسلی که سلیقه‌اش محصول این ماهنامه، نویسندگان و منتقدانش است، او یکی از سه ستون اصلی ماهنامه‌ای است که به ما یاد داد چطور سینما را دوست بداریم و برای این دلبستگی بنویسیم. روحش شاد.

منبع: ایرنا

نظرات

نظر خود را بگذارید