عاشقانه هایی برای وطن/ نسبت ما و سینمای دفاع مقدس
سینمای جنگ، با همه فراز و فرودش بخشی از هویت ماست؛بخشی قابل توجه از سینمای پس از انقلاب که آثار درخشان و قابل توجهی دارد، سینمایی که در آسمانش، ستاره هایی مانند رسول ملاقلی پور، ابراهیم حاتمی کیا و احمدرضا درویش می درخشند.

هفته دفاع مقدس برای ما که کودکی مان در روزهای جنگ گذشت حس و حالی خاص دارد. آن لحظات نفسگیر و تلخ، حالا بخشی از خاطرات روزهای رفته است که گاهی شیرین است و گاهی غم انگیز. سینمای دفاع مقدس یکی از مهم ترین دستاوردها و مشخصه های آن روزها هم برای ما نوستالژیک و دوست داشتنی است؛ شاید برای نسل امروز عجیب باشد که ما بچه های دهه شصت بارها فیلم های «دیده بان»، «مهاجر» یا «افق» را می دیدیم و با این سینما مانوس بودیم. کودکی ما شبیه نسل های پس از ما نیست و جنگ هشت ساله در شکل گیری سلیقه و باورهای ما تاثیر داشته است. به همین دلیل هنوز هم تماشای فیلم هایی که درباره سال های جنگ است می تواند ما را متاثر کند.

سینمای جنگ، با همه فراز و فرودش بخشی از هویت ماست؛بخشی قابل توجه از سینمای پس از انقلاب که آثار درخشان و قابل توجهی دارد، سینمایی که در آسمانش، ستاره هایی مانند رسول ملاقلی پور، ابراهیم حاتمی کیا و احمدرضا درویش می درخشند و فیلم هایی مثل «سفر به چزابه»، «هیوا»، «از کرخه تا راین»، «کیمیا»، «گیلانه» و... از آن به یادگار مانده اند. اگر این سینما نبود شاید بخشی از حماسه ای که زنان و مردان ایرانی در هشت سال جنگ آفریدند، فراموش می شد؛ شاید نسلی که جنگ و آن روزهای پر تنش را درک نکرده از خاطر می برد که برای حفظ این سرزمین جوانانی پرشمار بر خاک افتاده اند. در سینمای دفاع مقدس تصاویری رنگارنگ از جنگ و آدم هایش ثبت شده است، در «نجات یافتگان» (رسول ملاقلی پور) در فصلی تکان دهنده پرستار زن (عاطفه رضوی) و بسیجی ها مجروحی را همراه خود می برند و عراقی ها به آنها تیراندازی می کنند؛عبور رزمنده ها از مهلکه با شهادت آنها همراه است. ملاقلی پور تصویری تاثیرگذار از این شهادت دسته جمعی و به اصطلاح پرپر شدن ترسیم کرده که هنوز تماشایش غم انگیز است. در «گیلانه» رخشان بنی اعتماد به دنیای زنی نزدیک شده که تنها فرزندش جانباز شیمیایی است؛زنی مستقل و قوی که نمونه ای قابل احترام از همه مادران شهید و جانباز است. این فیلم، با تمرکز بر رنج این زنان، به آنان ادای دین کرده و تصویری متفاوت از مهر مادری و رنج زنانه ارائه می دهد.

در «از کرخه تا راین» حاتمی کیا موفق شد آدم های جنگ را به قلب اروپا ببرد و فضایی تازه در روایت رنج جانبازان شیمیایی تجربه کند. «کیمیا» (احمدرضا درویش) زندگی را در بحران جنگ و نیستی به تصویر می کشد و «تنگه ابوقریب» (بهرام توکلی) دوباره از قهرمانانی صحبت می کند که به خاک افتادند تا این سرزمین باقی بماند. قهرمانانی از همه نسل ها و طبقات اجتماعی. هفته دفاع مقدس بهانه خوبی  برای مرور خاطراتی  است که سینمای جنگ برایمان خلق کرده؛ خاطراتی ماندنی از مردان و زنانی که در گذر زمان فراموش شده اند اما تصاویر و فیلم ها آنها را زنده نگه می دارد. زنده برای همه نسل ها، برای همیشه.

منبع: روزنامه ایران

 

نظرات

نظر خود را بگذارید