نرگس آبیار گفت: این که شما فکر کنید چون من یزدی هستم و رگ و ریشه دارم در «ابرندآباد» و «شهر شاهدیه» روی این قسمت از این سرزمین حساسم؛ نه! برای من سیرجان و سنندج، زنجان و چابهار، قشم و کیش، خراسان شمالی و جنوبی، یزد و کرمان یا اصفهان و شیراز هیچ تفاوتی ندارد که پیش از ابرندآبادی و یزدی بودن، ایرانی ام.»
وی ادامه داد: مگر جز این است که باید پاسداشتِ گذشتگان خود را سرلوحه و دغدغه ی اصلی بدانیم؟! پس چرا به بهانه ی تعریض و ساخت یک خیابان و بلوار، اول از همه دست می گذاریم بر باغها ـ این ریههای تنفسی شهری کویری ـ، چرا اول از همه زورمان به خشت و گلی می رسد که بوی پدربزرگ و مادربزرگهای تاریخی ما را می دهد؟»
این کارگردان گفت: روشن و آشکار پاسخ بدهید تا رفع تردید شود که اگر پشت این تخریبها، مال اندیشی و سودهای کلان نیست؛ پس چیست؟ بریده شدن درختان کنار خیابان به نفع کیست، منِ کارگردانِ سینما یا املاک به زودی تجاری شونده؟!»
نظر خود را بگذارید